بچه مهندس1 - قسمت1 یک زن که بسیار مضطرب بود به یک پرورشگاه رفت. در حالی که صدای اغتشاش و ناآرامی شنیده می شد. او با تلاش زیاد خودش را به پرورشگاهی میرساند که تعریفش را شنیده بود. در همان حال مردی از پرورشگاه بیرون میآید و زن بچه را با اصرار و التماس زیاد به او میسپارد. البته فقط و فقط کودکش را به امانت آنجا میگذارد و قول میدهد چند روز بعد بچه را با خود ببرد.
بچه مهندس1 - قسمت2 ، مدیر پرورشگاه می خواهد بچه را به بهزیستی بفرستد اما قدرت می گوید که این کار اشتباه است و اصراردارد که مادر بچه به دنبال او می آید در بین بحث های قدرت و خانم جاهد قدرت متوجه میشود که همسرش ازمدیر پرورشگاه خواسته تا با مرخصی های او موافقت نشود و حالا ....
بچه مهندس1 - قسمت3 ، صدیقه متوجه میشود که ازبهزیستی قرار بیان و بچه رو ببرند . او که وابستگی زیادی به بچه پیدا کرده بود تلاش میکند تا بچه در بهزیست بماند او پیش بابا اسماعیل میرود تا از او کمک بخواهد . بابا اسماعیل به دفتر اقای سرلک گزارش داد ولی بازهم از سازمان برای بردن بچه به پرورشگاه می آید که در نهایت با پادر میانی آقای سرلک ...
بچه مهندس1 - قسمت5 ، برای بچه ها سینما آپارات می آورند و جواد که بچه کنجکاوی هست ذهنش درگیر این میشود که بداند چجوری فیلم روی پرده پخش میشود ، جواد که طبق همیشه جلو درب پرورشگاه نشسته متوجه میشود که همسایه کناری با خانوادش میره پیک نیک و او دوچرخه او را می بیند و جواد از او می پرسد ....
بچه مهندس1 - قسمت6 ، بابا اسماعیل و جواد میخواهند باهم دوچرخه بسازند بقیه تصمیم میگیرند تا بابا اسماعیل را منصرف کنند ولی او قبول نمی کند . بابا اسماعیل متوجه علاقه پسرشبه یکی از کارکنان پرورشگاه میشود و خانم جاهد هم متوجه گم شدن میکروفن میشود و مژگان میکروفن خراب شده را ازجواد میگیرد تا یواشکی پشت در اتاق بگذارد که ....
بچه مهندس1 - قسمت7 ، جوادصبح زود یواشکی ازپرورشگاه خارج میشود تا به دنبال مامان باباش برود . کارکنان پرورشگاه متوجه نبود جواد میشوند که در همین حین خانم مدیر هم پرورشگاه می رسد ، جواد در بیرون با یک سگ روبرو میشود وقتی خانم مدیرمیفهمد که جواد در پرورشگاه نیست می گوید که ...
بچه مهندس1 - قسمت10 ، مژگان هم به کمک بابا اسماعیل و جواد می آید تا باهم ادامه دوچرخه را تکمیل کنند ، بابا اسماعیل از رویا خانم اجازه میگیرد تا اورا ازپدرش برای محمد پسرش خواستگاری کند اما رویا درجواب بابا اسماعیل می گوید که آنها درسطح آنها نیستند و خواستگارهایی رارد کرده که پدر های آنها فرش فروش و طلا فروش بودند و نه نگهبان یک پرورشگاه و ....
بچه مهندس1 - قسمت11، خانم مدیر دوچرخه را در انباری گذاشته و جواد مجبور می شود تا برای تمام کردن دوچرخه به انباری تاریک برود . خانواده عباسی دوباره به خانه خورشید می آیند تا فرزند خود را انتخاب کنند . جواد بلاخره دوچرخه را کامل میکند و او ازآقای آسف می خواهد تا به عنوان جایزه اورا ببرد پیش آقای سرلک و ...
بچه مهندس1 - قسمت13 ، جواد از مامان صدیقه میپرسه که صورت زخمی بابای اون هست یا نه ؟ که به او می گوید که صورت زخمی پدر مژگان هست . رسول به ملاقات جواد می آید و برای او گل و کمپود می آورد و به او میگوید که خانم مدیر دوچرخه اش را انباری انداخته است و جواد ازمامان صدیقه می خواهد تا برای آقای سرلک نامه بنویسد و به او بگوید که....
بچه مهندس1 - قسمت15، صورت می خواهد زخمی یواشکی وارد خانه خورشید شود که صدیقه خانم متوجه میشود . و به دنبال او می رود رویا که به دنبال او میرود گیرصورت زخمی می افتد و صورت زخمی صورت رویا خانم را هم زخمی می کند .خانم جاهد وقتی متوجه میشود که صورت زخمی به دنبال بچه اش آمده تصمیم میگیرد ....
بچه مهندس1 - قسمت16 پونه خانم به صدیقه میگوید که این وابستگی که به جواد دارد خیلی خوب نیست و می گوید که جواد 9 سالش بشود ازخانه خورشید به موسسه پسرانه می رود . خانم جاهد ازرویا خانم میخواهد تا جواد را همراه خودش پیش صورت زخمی ببرد و رویا خانم به جواد می گوید که صدیقه به او دروغ گفته چون دوست نداره او از آنجا برود وقتی به آنجا می روند ...
بچه مهندس1 - قسمت18 ، مامان صدیقه نامه آقای سرلک را برای جواد می خواند آقایسرلک به جواد گفته است که دوچرخه اش را از انباری بیرون می آورد. مومو با جواد قهراست و جواد برای اینکه مژگان با او آشتی کند برایش کاردستی درست می کند اما فانوسی که جواد درست میکند باعث میشود تا ...
بچه مهندس1 - قسمت20 ، صورت زخمی شب یواشکی وارد پرورشگاه میشود و به اتاق جواد میرود و برای او کادو میرد و کنارش میگذراد صبح که جواد بیدار میشود کادو را که میبیند و متوجه میشود آن رابه مژگان می دهد و می گوید که آن رانمی خواهد. اقای عباسی و خانمش به خانه خورشید میروند تا ....
بچه مهندس1 - قسمت22 ، خانواده عباسی که دوباره برای دیدن مژگان به خانه خورشید می آیند جواد به انها می گوید که مژگان نمی خواهد که با شما بیایید .مژگان هم در جایی قایم شده تا پیدایش نکنند آقای عباسی سعی می کند همسرش را راضی کند تا بیخیال مژگان شود و یک نفر دیگر را انتخاب کند که ...
بچه مهندس1 - قسمت25 ، جواد وقتی به پرورشگاه برمیگردد خانم جاهد او را تنبیه می کند بابا اسماعیل که متوجه میشود جواد زیر باران مانده به حیاط می آید و اورا به خانه اش می برد خانم جاهد که از این قضیه شاکی است به بابا اسماعیل می گوید که وسایلش را جمع کند و برود بابا اسماعیل به او می گوید که ...
بچه مهندس1 - قسمت26 ، آقای آسف به خانه خورشید می آید و به آقای لاهوتی می گوید که ازاین پس مدیریت خانه خورشید با آقایلاهوتی است . برای زینب خواستگار آمده و او پشت تلفن به مادرش می گوید که جوابش منفی است ، صدیقه خانم به او می گوید که چرا ندیده خواستگارش را رد میکند او می گوید ...
بچه مهندس2 - قسمت2 ، ژاله(سیما تیرانداز) به سراغ جواد رفته و به او به طور غیر مستقیمی میگوید مادرش زنده است.همت و جواد و مردی که ژاله ماشین اورا دزدیده بود به سراغ پلیس رفته اند و پس از چهره نگاری میفهمند که او سابقه دار است ژاله تمام مدارکی که در موبایل کسی که ماشینش را دزدی بود ذخیره میکند و مرخصی او تمام شده و به زندان برمیگردد به سراغ مادر جواد رفته و عکس جواد را به او میدهد و مادر جواد (اندیشه فولادوند) است و زنده است و…
بچه مهندس 2- قسمت4 ، دادگاه برگزار میشود و ژاله به دوسال زندان نیز محکوم میشود اما ناگهان مجید اعتمادی شکایتش را پس گرفته و زندان ژاله تبدیل به شش ماه میشود در پایان دادگاه ژاله به مجید اعتمادی میگوید که قسمت کوچیکی از کارهایش را پست کرده و الان به خانه ی او رسیده است. قرار ملاقات جواد فرا رسیده و با گلچهره ملاقات میکند و گلچهره به او میگوید که ژاله دوست مادر مرحومت بوده و خواسته است به تو دلداری بدهد جواد از همه جا ناامید شده است و….
بچه مهندس2 - قسمت5 ، پست چی هنگام تحویل کتاب ها به جواد می گوید بهتر است به دیدن مژگان برود دوتا از بچه ها که با جواد دشمنی دارند به او میگویند باید تکالیفشان را انجام دهد وگرنه کتاب هایش را خراب میکنند و چون جواد به کتاب هایش وابسته است به ناچار قبول میکند اما تکالیف آنها را از راه حل پیچیده و سخت میرود و باعث میشود تا معلم آن دو را تنبیه کند.جواد تصمیم گرفته برای دیدن مژگان برود و چهره ی او را ببیند لاهوتی و آقای همت دنبال راه حلی برای حل این مشکل می گردند و…
بچه مهندس2 - قسمت6 ، جواد بالاخره تصمیم گرفته به دیدن مژگان برود و برای تشکر از آنها چیز با ارزشی بخرد چون آنها نزدیک به چندمیلیون برای او کتاب فرستاده اند. جواد به همراه رسول به بازار رفته و جواد از گردنبند فیروزه ای برای مژگان خوشش می آید اما پول آن دویست هزار تومن است .جواد پس از کلی خواهش از آقای لاهوتی اجازه میگیرد تا بیرون از پرورشگاه کار کند و با حقوقش گردنبند را بخرد جواد همه جا رفته اما کسی کار به او نمیدهد ...
بچه مهندس2 - قسمت7 ، جواد که در تعمیرگاهی مشغول به کاری هست بدون اجازه صاحبکارش برای تعمیر تلویزیون به خانه مشتری می رود ولی باخرابکاری که میکند باعث می شود تا تلویزیون مشتری بسوزد . صاحبکارش وقتی متوجه میشود به پرورشگاه می آید و بعد از کلی دعوا او را اخراج میکند حال جواد...
بچه مهندس2 - قسمت8 ، جواد با کمک آقای لاهوتی برای کار به تراشکاری میرود فردای آن روز پنجشنبه است و جواد بالاخره تصمیم گرفته به موسسه برود جواد میتواند به داخل اتاق آقای سرلک برود و منتظر دیدن او باشد شب شده و سرلک برای امضای برگه ها مخفیانه به موسسه آمده جواد او را میبیند او همان اسماعیل است جواد برای اینکه مطمئن شود به پرورشگاه برگشته و نامه های آقای سرلک را دوره میکند و به این میرسد که تمام نامه هایش دست آقای سرلک است به خانه اسماعیل رفته و نامه هارا پیدا کرده و مطمئن می شود و…
موقع امتحانات شده و سر جلسه ی امتحان احسان برگه ای را به جواد میدهد و از او میخواهد که آن را به امید بدهد اما جواد گیر افتاده و از سر جلسه بیرون میشود احسان و امید برای تشکر از او گردنبند مژگان را از مغازه میدزدند و به جواد میدهند جواد وقتی میفهمد آن را دزدیده اند آنها را سرزنش کرده و برای پس دادن گردنبند میرود اما صاحب مغازه او را گرفته. هادی و لاهوتی و آقا اسماعیل برای آزاد کردن بچه ها به کلانتری رفته و آنها میتوانند نظر صاحب مغازه را جلب کنند تا رضایت دهد و بچه ها آزاد شوند و….
بچه مهندس2 - قسمت10 ، جواد کارش را دوباره در تراشکاری شروع میکند.جواد با اینکه میداند آقای سرلک کیست اما از اینکه جواب نامه هایی که به آقای سرلک فرستاده بود آمده است خوشحال است آقا اسماعیل جواد را صدا زده و به او پسنداز و حقوقش که دویست هزار تومان است را میدهد ولی جواد قبول نمیکند.رسول خالکوبی دست هادی را دیده و به جواد میگوید جواد پیش هادی رفته و هادی گذشته اش را برای او تعریف میکندژاله از وثوق میخواهد او را آزاد کند و وثوق بوسیله انیس همبندی ژاله میخواهد او را بکشد و…
بچه مهندس2 - قسمت11 ، انیس به ژاله می گوید که مجبور شده و اگر اینکار را میکرده میتوانسته آزاد شود و به پیش پسرش برود ژاله دوباره از وثوق میخواهد او را آزاد کند و او را تهدید می کند وثوق فهمیده که ژاله دوست گلچهره است. جواد باعث می شود تا لیلا به موسسه آمده و با هادی صحبت کند و مشکلاتشان حل شود.جواد نیز همچنین با تمام وجود در تراشکاری کار می کند و….
بچه مهندس 2- قسمت12 ، ژاله از زندان آزاد میشود.لاهوتی از صاحب کار تراشکاری میخواهد تا سختگیری هایش را بیشتر کند تا فکر پول درآوردن و کادو خریدن از سر جواد بیافتد جواد خسته شده و برای گرفتن ایرادش به موسسه بر میگردد و یاد حرف مادرش صدیقه میافتد که میگفت باید دوباره تلاش کنی . جواد ایرادش را گرفته و به تراشکاری برمیگردد و با تمام وجود کارش را بدون ایراد انجام میدهد و صاحب کارش به او ...
بچه مهندس2 - قسمت13 ، جواد برای خریدن گردنبند به مغازه طلا فروشی رفته اما فروشنده آن میگوید که به او طلا نمیدهد که ناگهان ژاله میآید و در خریدن طلا به جواد کمک میکند و جواد قصد دارد فردای آن روز برای دیدن مژگان با گردنبند برود ژاله با کلک به غزل یا همان همسر وثوق نزدیک شده و قصد دارد با او کار کند.جواد برای دیدن مژگان آماده می شود و…..
بچه مهندس2 - قسمت14 ، ژاله برای دیدن خانه ی گلچهره که در دست وثوق بود میرود و وثوق سر میرسد و آنها بعد از کمی بحث جدا میشوند.جواد برای دیدن مژگان به خانه ی قدیمیشان رفته اما آنها از آنجا رفته اند جواد پس از کمی فکر به کارخانه آقای عباسی میرود و آقا رحمت یا سرایدار اونجا را میبیند و او میگوید که آقای عباسی به خارج رفته. جواد آدرس آنها را میگیرد و به دیدن مژگان رفته اما مژگان از دیدن جواد خوشحال نیست و..
بچه مهندس2 - قسمت15، جواد بابت کتاب ها از خانواده ی عباسی تشکر می کند و هدیه را به مژگان میدهد اما سارا با تعجب میپرسد کدام کتاب ها و جواد میفهمد که آن کتاب ها را آنها برای او نفرستاده اند و بعد جواد به خانوم عباسی میگوید که سرقولش هست که آنها در هجده سالگی ازدواج کنند اما خانوم عباسی عصبانی شده و او را از خانه اش بیرون میکند مژگان هم گردنبند را به جواد پس میدهد جواد به پرورشگاه برگشته و ....
بچه مهندس2 - قسمت16 ، جواد به همراه ژاله به دنبال کسی که کتاب ها را برایش میفرستد میگردند تا بالاخره به کتابخانه ای میروند که دوربین دارد جواد بادیدن فیلم های دوربین میفهمد که صورت زخمی کتاب ها را برایش میفرستد. ژاله برای گرفتن رضایت برای گلچهره به پیش مادرشوهر او میرود اما او رضایت نمیدهد ژاله میفهمد علاوه بر خودش لیلا هم دنبال کارهای گلچهره است و به سراغ لیلا میرود و ...
بچه مهندس2 - قسمت17 ، جواد با کمک ژاله صورت زخمی را پیدا میکنند او را تا در مسافرخانه که در اون زندگی میکنه تعقیب میکنند ژاله با کلی فیلم جواد را برای فهمیدن اتاق میفرستد و جواد اتاق را پیدا کرده و دوتایی از مسافرخانه بیرون می آیند جواد به مدرسه برگشته تا با سرویس به پرورشگاه برگردد و کسی متوجه حضور نداشتن او در مدرسه نشود اما آقای لاهوتی به ...
بچه مهندس2 - قسمت18 ، ژاله نقشه ای دارد که جواد بتواند با صورت زخمی صحبت کند. جواد توانسته با کلی زحمت با صورت زخمی صحبت کند و سوالاتش را از او بپرسد اما در آخر صورت زخمی عصبانی شده و او را میزند و به او میگوید از اتاق بیرون برود جواد با گریه پیش ژاله رفته و ژاله عصبانی شده و به پیش صورت زخمی میرود و چاقو را زیر گلوش میگذارد و میگوید ....
بچه مهندس2 - قسمت19 ، ژاله و مددکار برای هماهنگی و درست کردن یک نقشه برای صحبت کردن جواد با مادرش به پرورشگاه رفته و با آقای لاهوتی و همت مشورت میکنند.آقای لاهوتی به جواد زنگ زده و از او میخواهد تا از تراشکاری به پرورشگاه بیاید جواد آمده و آقای لاهوتی تلفن را به جواد میدهد گلچهره میگوید که اسمش رخساره است و مادر جواد اما جواد میگوید...
بچه مهندس - قسمت20 ، آقای لاهوتی که حسابی از دست جواد عصبانی هست شروع به داد و بیداد میکند که چرا تا این وقت شب بیرون بوده و چرا مادرش را پس زده و به آن به احترامی کرده . او درباره مادرش که ازدست داده با جواد حرف میزد و می گویید حسرت آن را دارد تا مادرش را ببینید و ازاو می خواهد به مادرش فرصت دهد و حرف های او را بشنود و ...
بچه مهندس2 - قسمت21 ، ژاله که به خانه ی وثوق رفته موفق به دزدیدن مدارک مورد نیازش میشود و با غزل قرمه سبزی درست میکند وقتی وثوق به خانه می آید با همسرش غزل درحال خوردن غذا هست که ژاله به وثوق زنگ میزند و از او درباره ی طعم قورمه سبزی میپرسد وثوق ازاینکه غزل ژاله را به خانه شان راه داده تا او بتواند مدارکی را بردارد کتکش زده و از او طلاق میخواهد غزل که از همه جا بی خبر است به ژاله پیامک داده که ...
سریال بچه مهندس2 - قسمت22 ، همسایه ها به پلیس زنگ زده و پلیس صورت زخمی را دستگیر کرده و از آقای عباسی میخواهند تا برای شکایت به آگاهیی بیاید. فردا خانوم عباسی به همراه مژگان به دنبال جواد آمدند تا هم باهم حرف بزنند و هم از دل جواد دربیارند مژگان به جواد میگوید تحصیلات برایش مهم هست و جواد به او قول میدهد تا دربهترین دانشگاه در رشته مهندسی قبول شود و دیدار آنها به بعد قبولی جواد میرود و…..
بچه مهندس2 - قسمت23 ، جواد آدرس زینب را به دست آورده و به آنجا میرود و پس از احوالپرسی از او میفهمد که ازدواج نکرده و به او میگوید حال بابا اسماعیل خوب نیست و زینب هم میگوید بعد از غروب به دیدنش میرود محمد برای رفتن آماده است که زینب سر میرسد و با یکدیگر صحبت میکنن . وثوق که آدمش را برای تعقیب کردن ژاله و از بین بردن مدارک میفرستد ژاله میفهمد و ...
بچه مهندس2 - قسمت24 ، وثوق تمام وسایل را به ژاله برمیگردانند و از او میخواهد که کاری با اونداشته باشد تا او هم کاری با او نداشته باشد ژاله و گلچهره با هم ملاقات میکنند و ژاله به گلچهره میگوید به زودی آزاد خواهد شد و خانه اش را از وثوق پس میگیرد.جواد نامه یا زندگینامه ی مادرش را میخواند و همه چیز را میفهمد رسول به پیش جواد آمده و میگوید ..
بچه مهندس2 - قسمت25 ، گلچهره به پرورشگاه زنگ زده اما جواد آنجا نیست و ژاله میداند که جواد به دیدن مامان صدیقه اش رفته و او نیز به قبرستان رفته و به زندان زنگ زده و جواد و گلچهره باهم صحبت میکنند. نامادری رسول به دیدن رسول آمده و از او عذر خواهی میکند و میگوید پدرش مرده و از رسول میخواهد تا به او فرصتی بدهد تا برای او مادری کند اما رسول میگوید ...
بچه مهندس2 - قسمت26 ،محمد و زینب برای خرید وسایل عروسی به بیرون رفتند و آقا اسماعیل دعوت نامه های عروسی را آماده کرده.آقا اسماعیل از جواد و محمد میخواهد تا دعوت نامه ی منیره ی جاهد را به دستش برسانند آنها آماده شده و به سوی خانه ی جاهد میروند و وقتی میرسند میبینند که مانی در خانه تنها است آنها به داخل خانه میروند و میبینند مانی بسیار تغییر کرده بچه شلوغ و عجیب.مانی میگوید که...
بچه مهندس2 - قسمت28 ، آقای لاهوتی نامه ای که آقا اسماعیل برای بچه ها گذاشته را میخواند جواد و جاهد هم نامه هایشان را میخوانند منیره پس از خواندن نامه بسیار پشیمان شده و به پرورشگاه برای معذرت خواهی از بچه ها رفته محمد و زینب هم برای رفتن به احمدجان آماده اند و محمد از جواد خداحافظی میکند رسول به همراه نامادریش به بیرون رفته. گلچهره نیز از زندان آزاد شده و به ....
بچه مهندس - قسمت29 ، وثوق با گلچهره بحث میکند و میگوید تو برای سوزاندن من با زیر دستم ازدواج کردی و گلچهره میگوید هرچه زودتر از خانه اش یرون برود چون پسرش می آید وثوق میگوید تو شوهرت را کشتی و فرزندت زندست گلچهره یک چک به صورت وثوق میزند جواد و ژاله سر میرسند و وقتی وارد خانه میشوند میبینند که ....
بچه مهندس2 - قسمت30 ، ژاله داستان را برای وثوق تعریف میکند و میگوید به شرطی پول را به او پس میدهد که داستان گلچهره و دوست داشتنش را به او بگوید وثوق میگوید که فرشاد را او کشته و وقتی به گلچهره میگوید گلچهره با او درگیر شده و درآخر سرش به دیواره حوض میخورد و میمیرو ژاله ردیاب و صدا بردار را از جیبش بیرون آورده و میگوید پلیس همه چیز را فهمید و ....
بچه مهندس 2- قسمت31 ، آقای لاهوتی بازنشسته شده و هادی همت حالا مدیر پرورشگاه هست او با جواد صحبت میکند و میگوید نباید به مژگان فکر کند اما جواد حرف های او را میشنود و بعد به خانه ی مژگان میرود زنگ میزند ولی کسی در را باز نمیکند ناگهان مژگان و خانوم و آقای عباسی از بیرون سر میرسند جواد به همراه آنها به داخل خانه رفته و شیرینی خریده و میگوید که به قولش عمل کرده و ...
بچه مهندس2 - قسمت32 ، مژگان و جواد در کتابخانه باهم صحبت میکنند مژگان میگوید که باید با خانواده اش به آمریکا برود و به همین دلیل در اینجا کنکور نداده تا در آمریکا ادامه تحصیل بدهد جواد از او میخواهد که نرود. مژگان از جواد میخواهد تا منتظرش بماند جواد هم قول میدهد و قرار میشود در آینده یا جواد به آمریکا برود یا مژگان به ایران بازگردد و ...
بچه مهندس - قسمت1 ،اول فیلم با بازجویی جواد جوادی شروع می شود یه جورایی خلاصه کل داستان تا الان. وقتی جواد برای ثبت نام به دانشگاه می رود جلوی درب ورودی در اثر سهل انگاری نزدیک بود تصادف کند. وقتی می رود داخل و در صف ثبت نام می ایستد بر حسب اتفاق مسعود، همان پسری که می خواست باهاش تصادف کند پشتش می ایستد و همانجا با هم دوست می شوند. مسعود از دختری خوشش می آید و به خاطر آن با پسری در صف دعوا می کند و وقتی ...
بچه مهندس - قسمت2 یک زن که بسیار مضطرب بود به یک پرورشگاه رفت. در حالی که صدای اغتشاش و ناآرامی شنیده می شد. او با تلاش زیاد خودش را به پرورشگاهی میرساند که تعریفش را شنیده بود. در همان حال مردی از پرورشگاه بیرون میآید و زن بچه را با اصرار و التماس زیاد به او میسپارد. البته فقط و فقط کودکش را به امانت آنجا میگذارد و قول میدهد چند روز بعد بچه را با خود ببرد. این داستان در فصلهای بعدی ادامه پیدا کرد …
بچه مهندس - قسمت3 ، بعد ازصحبت های دکتر جواد و دوستانش را آزاد میکنند اما پرنده آنها را پس نمی دهند. نیروهای امنیت تلاش می کنند تا این 3 نابغه را در کشور نگه دارند و ازشون استفاده کنند. این 3 نفر وقتی به دانشگاه می روند می فهمند که چون به زمان ارائه نرسیدند کارگاه آنها را به گروه رقیبشان یعنی کاوش داده اند. تو این زمان کمی که به مسابقات مانده و کارگاه هم ندارند دنبال چاره ای می گردند که ...
بچه مهندس - قسمت4 ، قاسم با تیم کاوش به مشکل می خورد و از آن گروه بیرون میاید و به سمت مسعود می رود و می گوید فکری در سر دارد آنها به سمت جواد که سر خاک مامان صدیقه اش بود می روند و دوباره جواد و قاسم و مسعود با هم آشتی می کنند و یک تیم می شوند. تصمیم میگیرند با این وقت کمی که دارند روی پرنده قبلیشان کار کنند با قابلیت هایی جدید بالاخره ....
بچه مهندس - قسمت5 ، روز مسابقه است و تیم جهت خواب می ماند اما با تماس استادیارشان به مسابقه می رسند. وقتی به مسابقه می رسند و میخواستند شروع کنند یکی از اعضای تیم کاوش که تیم حریف سرسخت جهت می باشد محل را ترک میکند. ابتدای آموزش پرنده شان همه چیز خوب پیش می رود اما بعد از مدتی پرنده از کنترلشان خارج می شود و .....
بچه مهندس - قسمت7، دکتر توفیقی به همراه مرضیه سر پروژه اصلی خودشان می روند. آنجا پرنده شان را تست می کنند و میفهمند که لپ تاپشان ویروسی شده و باعث شده پرنده شان اختلال پیدا کند . کسی که نرم افزار ویروسی برای پرنده تیم جهت ساخته بود را گروگان میگیرند ولی تروریستی که دکتر توفیقی را زیر نظر دارد او را....
بچه مهندس - قسمت8 ، وقتی به خانه می روند 3تایی با هم صحبت می کنند تا ببیننددر مورد واگذاری امتیاز طرحشون چه کار کنند و نتیجه می رسند که در ازای مبلغی طرح را به آنها بفروشند.بعد از سالها فردی دم در خونه جواد میاید و میفهمد که رسول رفیق دوران بچگیش در خانه خورشید است. وقتی به داخل می رود از خاطرات خانه خورشید برای مسعود و قاسم صحبت می کند از دعوا کردناشون تا خواستگاری کردن جواد از مژگان فردای آن روز....
بچه مهندس - قسمت9 ، نذر هرساله ای که جواد برای مادر صدیقه اش انجام میدهد را ادا کنند. جواد به سمت فرودگاه میرود تا بابا اسماعیل را بیاورد که مطلع میشوند در فرودگاه به رحمت خدا رفته است بعد مراسم بابا اسماعیل زنگ در خانه میخورد و جواد میبیند که سعید به خانه اومده در حیاط باهم صحبت میکنند و سعید همه تلاشش را میکند تا جواد را راضی کند که در پروژه شان بهش کمک کند.
بچه مهندس - قسمت10 ، سعید نصیری درکما است و تینا وصال دم در خانه جواد و قاسم و مسعود می رود تا با مسعود حرف بزند اما مسعود نمی رود و جواد را میفرستد. تینا جواد را مسئول این رفتار مسعود میداند، جواد وقتی به داخل برمیگردد با مسعود دعوا میکند. تینا به مسعود پیام میدهد که ...
بچه مهندس - قسمت1، قاسم دور از چشم همه و پنهانی میخواهد به خارج از کشور برود و از آنجایی که سربازی نرفته به پلیس 10 می رود تا ببیند آیا میتواند معاف شود یا نه که متوجه می شود فقط یه مورد را می تواند انجام دهد آن هم دادن یه وثیقه 20 میلیونی به دانشگاه که از طرف آن به خارج از کشور برود. وقتی از اداره بیرون میاید به دایی اش زنگ میزند و میگوید که...
بچه مهندس - قسمت13 ، دایی قاسم به جواد زنگ میزند و از قاسم گلگی میکند و وقتی تماس قطع میکند جواد و مسعود به سرعت به سمت خانه میروند. دایی و نامزد قاسم با عصبانیت وسایلشان را جمع میکنند و به سمت بیرجند می روند جوری که بی بی گوهر هم نمیتواند جلویشان را بگیرد. بعد از رفتن آنها قاسم به خانه می رسد ولی بی بی گوهر باهاش دعوا میکند و به اتاقش می رود قاسم همه چیز را از پشت در برایش تعریف میکند.
بچه مهندس - قسمت14، وسط دعوا بر حسب اتفاق تینوش به زمین میخورد و سرش میشکند. او از این فرصت استفاده میکند و از مسعود شکایت میکند. جواد مشغول پروژه دکتر توفیقی شده است وقتی از کارگاه بیرون میاد مسعود از کلانتری بهش زنگ میزند و خودش را به سرعت به آنجا می رساند. وقتی جواد میرود کلانتری با تینوش صحبت میکند ولی فایده ندارد جواد تصمیم میگیرد پیش پدر مسعود می رود و ....
بچه مهندس - قسمت15 ، مسعود و جواد به خانه باغ می روند تا وسایلشان را جمع کنند که مهندس داورپناه هم میاید تا چک کند و تحویل بگیرد ماشینم ازشون میگیرد و به خانه مهر می روند. وقتی میرسند میبینند دکتر توفیقی اونجاست آنها تعجب میکنند و ازش دلیلشو میپرسند و دکتر هم میگوید برایتان سوغاتی دارم و بهشان کوادکوپترشان را می دهد. جواد و مسعود خوشحال می شوند و میگویند ....
بچه مهندس - قسمت18 ، جواد, آقای عباسی و مژگان را به آسایشگاه پیش صورت زخمی (پدر واقعی مژگان) میبرد وقتی می رسند و مژگان با پدرش چشم تو چشم میشود عصبانی می شود و به جواد میگوید چرا گذشته منو جلو چشام میاری و به صورت زخمی می گوید من دختر شما نیستم و شما هم پدر من نیستی پدر من سال هاست مرده و به بیرون آسایشگاه میرود و....
بچه مهندس فصل4 - قسمت1 : اول سریال خلاصه ای از فصل 1 تا 3 را نشان میدهد. جواد سر خاک مادر واقعیش و مامان صدیقه اش میره و باهاشون درد و دل میکنه و میگه که ای کاش بودی موفقیت منو میدیدی که همه اینا واسه دعاهای شماها و عمو اسماعیله. یه بچه کار واسه فروش گل پیش جواد میره و جواد همه گل هاشو میخره و بهش پول بیشتری میده که اون بچه انعام خودشو تو جورابش قایم میکنه. صاحبکارش از دور میبینه که....
بچه مهندس فصل4 - قسمت3 : دکتر توفیقی به جواد زنگ میزند و می گوید وصلت بین او و دخترش با حرفای که ازجواد شنیده سر نگیرد بهتر است . همسر دکتر توفیقی وقتی متوجه میشود که به جواد جواب نه گفته با او حرف میزند و ازاو دلخور میشود که بدون نظر او و مرضیه به مهندس جوادی جواب نه داده است . بی بی به مادر مرضیه زنگ میزد و...
بچه مهندس فصل4 - قسمت4 : مهندس در جوادی دانشگاه است و بهروز به دنبال بچه ای که زنگ زد و ازجواد درخواست کمک کرده رفته تا نجاتش دهد .دکترتوفیقی از جواد می خواهد تا از پروژه جدیدش دیدن کند ،ناصر فیض هم دانشجو جدیدی است که دکتر توفیقی او را به گروه پایان نامه مرضیه و همگروهیش اضافه کرده است و ...
بچه مهندس فصل4 - قسمت5 : امیرکه در خانه دکتر توفیقی است سعی میکند تا با کارکردن در خانه آنها پول در بیاورد . جواد و دکتر توفیقی که روی پروژه جدید دکتر کار میکنند جواد در انجا متوجه میشود که دکتر توفیقی خلبانی هم بلد است . مرضیه متوجه میشود که امیر او چیزی را در زیر خاک داخل باغچه مخفی میکند وقتی به سراغ آن میرود...
بچه مهندس فصل4 - قسمت8 : مراسم عروسی مادر بهروز و آقا رفع برگزار میشود . ناصر فیض که یک مامور مخفی است از بهار که دستگیر شده بازجویی میکند تا بتواند سایه را پیدا کند .جواد سعی دارد با مرضیه صحبت کند و از او بخاطر رفتارش عذرخواهی کند .مرضیه راجب تاج گل و عکس مژگان و ایمیل ها با جواد صحبت میکند و متوجه میشود ...
بچه مهندس فصل4 - قسمت9 : همه دنبال هواپیما و جواد و کاپیتان که سقوط کرده میگردندو خبری ازشون نیست و از رادار خارج شده است همه نگران شده اند که در نهایت با کمک گشت هوایی آنهارا پیدا میکنند آنها توانستند با چترفرود بیان و بعد ازمعاینه های پزشک آقای رستگاری از جواد بازجویی میکند و ...
بچه مهندس فصل4 - قسمت14 : مش ننه شیوا را به فرودگاه میبرد که در راه با او تنها صحبت میکند و تا بهروزمادر شیوا را در آنجا برساند که وقتی شیوا با مادرش روبرو میشود دو موتوری به ماشین مش ننه حمله میکنند تا کیف مرضیه و چمدان شیوا را ببرند خانم دکتر توفیقی می خواهد به خانه مادرش که امیر اونجاست برود که...