شکرانه حامد سلیم پور جوانی است تحصیل کرده که اهل کار و تلاش است. او برای تأسیس یک کارگاه، مجبور به دریافت کمک نقدی از پدرش میشود؛ اما پس از مدتی متوجه می شود که پول دریافتی متعلق به زن عمویش است که در تاجیکستان به سر میبرد. حامد که خود را مدیون او میداند به تاجیکستان می رود؛ اما زن عمویش سالها پیش فوت کرده است. حامد در جستجوی بازمانده ای از او با دختری به نام نادیا آشنا میشود و در این میان علاقهای میان او و آن دختر تاجیکستانی به وجود میآید و...