هفت سر اژدها _ قسمت 1 : سلطان به برادرزاده اش اجازه داده تا توی ویلاش مهمونی بگیره. اونجا اون دختر مهمونی میگیره و با پسری به اسم محمدطاها رابطه صمیمی داره و باهمدیگه درباره آرزوشون که ازدواجه حرف میزدن. دوست صمیمی اون دختر میاد پیشنهاد میده به طاها که برن و مواد بزنن.
هفت سر اژدها - قسمت 3: سلطان خواه شخصی با اسم مستعار عقرب را سراغ داماد قاضی رضایی میفرسته و میگه 1 ماه پرونده رو عقب بندازی سفیر ایران تو مالزی میشی و دخترت بورسیه میشه تو پترونایس تو مالزی و درسشو میخونه تو هم بالاسرشی اگه کلا پرونده رو مخدومه کنی که سه هفته بعد ....
هفت سر اژدها - قسمت 14 :محمدعلی دختر بچه ی دست فروش را برده با خودش تا باهم صبحانه بخورن رئیسش بالاسرشون میره و دخترو دعوا میکنه تا بره محمدعلی باهاش دعواش میشه و کتکش میزنه وقتی از رستوران بیرون میاد یه دختر کر و لال دنبالش میره و تو گوشیش متنی مینویسه و بهش نشون میده که بهش گفته دیدم اون مرتیکه عوضیو چجوری کتک زدی دمت گرم من کارم کامپیوتره اگه...
هفت سر اژدها - قسمت 21 : محمدعلی با سیاوش به طرف آدرس میرن محمدعلی به داخل میره و به نگهبان ساختمان میگه که باید نامه دادگستری واسشون ببرم اون مرد قبول میکنه و میفرستتش بره ولی سریعا به یه نفر زنگ میزنه و میگه خودشه داره میاد بالا. محمدعلی وقتی در واحد باز میشه با آدم گنده ای روبرو میشه که به داخل میکشونتش و سه نفری ...
هفت سر اژدها - قسمت 45: شبانه پولادی و خانواده اش با هواپیمای شخصی از مملکت خارج میشن. جیگرکی که توسط آدم های سلطان خواه داغون شده از باجه تو پارک به نیکو زنگ میزنه و بهش میگه من که دارم میرم ولی تو هم یه روزی مثل داییت قافله را میبازی و میخواد قطع کنه که نیکو میگه چیکار میتونی واسم بکنی؟